سفره ی افطار ما پُر، سفره ی دیدار نه ما به فکر هرکسی هستیم امّا یار نه غصّه ی هجر تو را خیلی نداریم عفو کن سرسری از وصل میخوانیم، با اصرار نه کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار قیل و قال از غربتت کردیم امّا کار نه آشتی کن با گدایانِ گنه کار خودت خیر می بیند گدا با دوری از دلدار، نه ما دمِ بیدار بودن هم بخواب غفلتیم چشمها بیدار امّا باطن بیدار نه نامه ی اعمال ما را وا نکن، تایَش بزن هرچه میخواهی گنه دارد، ثواب انگار نه با شهیدان عهد خود را بسته ایم از ابتدا مرگ در این راه آری، زندگی با عار نه به مناجات شبِ ما سر بزن یابن الحسن یک جهان ناگفته هست و مَحرم اسرار، نه با خودت ما را ببر تا کـربلا هر اربعین خط نزن نام گدایان را از این طومار، نه صبر میکردیم ما پای غم زینب ولی صبر پای روضه هایش بر سر بازار نه زینبی که عرشیان به دست‌بوسش میرسند حرمتش بالاست بین دسته ی اشرار، نه! : حیف از شما که همچو منی نوکرت شده شاید همین نشانه ای از غربت شماست سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani