30.12M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
به قول شاعر ناگهان باز دلم یاد تو افتاد و شکست...💔😔 ولی رضاجان! تو که می دانی کی شد که دلم یاد تو افتاد و نشکست...؟!!💔 رضاجان! منو ببخش که تا وقتی در کنارت بودم، "یعنی همون مدت کوتاهی که در کنارت بودم"، بلد نبودم با پیام و تماس، وقت و بی وقت، احساسم رو بهت بگم که چقدر دوستت داشتم و دارم...💞 منو ببخش که همیشه این تو بودی که برای محبت کردن بر من سبقت میگرفتی و من رو چقدر خوشحال میکردی و من خیلی کم بر تو پیش قدم میشدم...😔 یادم میاد گاه گاهی که بهت پیام عاشقانه ایی می دادم، چقدر ذوق میکردی و بلافاصله پیام می دادی و میگفتی:" این بار چندمه که بهت میگم: هر وقت بهم پیام میدی یا تماس میگیری، تمام خستگی از تنم بیرون میره..."💔💌💔 ...و من چقدر در این کار آسان، ناخواسته و نادانسته برای تو کوتاهی می کردم...💔 حالا که دیگر ظاهرا نیستی، دوریت رو با پوست و استخوانم احساس میکنم و بی صبرانه منتظرم که این بار تو بیایی و با پیامی و یا تماسی از آنسوی بهشت، تمام خستگی ها و دلشکستگی هارو از تنم بیرون کنی...😭💌😭 آیا دوباره می آیی؟!!🕊 آیا باور داری که دل من هرگز یاد تو رو فراموش نکرده و نخواهد کرد؟!!! رضاجان! این هم پیامی بود برای تو که دیگر خسته و دلشکسته از غم دنیا نیستی، از طرف عاشقی خسته و دلشکسته از فراق تو...💔😭😭😭😭 💌 🕊 🥀 ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani