#برگی_از_خاطرات
#آخرین_تماس
سه سال گذشت از آخرین تماست.
سه سال پیش، تو همچین روزی تو همچین ساعتی آخرین بار بود که صدای دلنشینت را شنیدم آخرین حرفی که به من گفتی این بود:
خانم دعاکن همیشه صحیح وسالم باشم، تا بتوانم جهادکنم.
سه شنبه چهاردهم اردیبهشت ۹۵ آخرین تماس حسین آقا بود: «وقتی زنگ زد اول با دوقلوها صحبت کرد، تعجب کرده بود که در این یکماهی که نبوده چقدر صحبت کردنشان خوب شده است!
بعد که من گوشی را برداشتم گفت: «خانم اینها چقدر خوب صحبت میکنند!»
گفتم: «انشاءالله تا شما بیایی اینها شیرین زبانی هاشان بیشتر میشود.»
در آن تماس آخر به من گفت:
«خانم تا کی می خواهی این طرف آن طرف باشی؟ دست بچهها را بگیر و برو خانه.
برو در خانه خودمان که آرامش بیشتری داشته باشی...
میدانست من شبها تنها میترسم که در خانه بمانم.
به من گفت: خانم بر ترس شبانه ات غلبه کن.
بعد هم از من خواسته بود تا دعا کنم صحیح و سالم باشد تا بتواند همیشه در راه خدا جهاد کند...
#همسر #شهید_حسین_مشتاقی
@shahidmoshtaghi