🔴 به بهانۀ اعدام مرجع شهید علامه شیخفضلالله نوری(ره): آنکه جوهر «تجدُّد» را فهمید
✍ دکتر مهدی جمشیدی
1⃣ من هر گاه که به حرم قم مشرف میشوم، بهحتم به زیارت قبر "شیخفضلالله نوری" نیز میروم و دقایقی در پشت درِ حجرۀ مقبرۀ ایشان، میایستم و با او سخن میگویم. امروز، سالروز "شهادت" اوست؛ "اعدام" او به دست "جریان مشروطهخواهِ سکولار". در میدان توپخانۀ تهران، آشکارا و بیپروا، اجتماع کردند و در روز روشن و در انظار عمومی، شیخ را به دار آویختند و پایکوبی کردند! شیخی که در علم و تقوا، سرآمد علمای تهران بود!
2⃣ حکم اعدام وی از سوی یک "معمّم" صادر شد؛ "شیخ ابراهیم زنجانی"! جُرم شیخ نیز، "مخالفت با مشروطۀ سکولار" بود. صدای او در آن غوغای "غافلان حوزوی" و "مغرضان روشنفکر"، شنیده نشد. شیخ ابراهیم زنجانی، آخوند فاسدی بود که دادگاه فرمایشی به پا کرد و بهعنوان "عملۀ جریان مشروطهخواهیِ سکولار"، شیخ را از سر راهِ "سکولاریسم در ایران" برداشت. از او درگذریم که خیانت و خباثتش، وصفنشدنی است.
3⃣ مسألۀ مهمتر و کمتر گفتهشده، مواضع " آخوند خراسانی" در نجف است که بهطور مطلق، به حمایت از مشروطه برخاست و حتّی شیخ شهید را نیز تهدید کرد؛ درحالیکه در تهران نبود و نمیدانست نیروی اجتماعیِ جدیدی بهنام "روشنفکری" در ایران شکل گرفته که مصائبش از سلسلۀ قاجار، بسی بیشتر است. او سرگرم "درسوبحث اصولیِ" خود بود و از شکلگیریِ "عالَم جدید" – که مبتنی بر تجدّد غربی بود - خبری نداشت. تلخترین اتّفاقی که ممکن بود رخ بدهد، همین بود که حوزۀ نجف، بهجای صفآرایی در برابر "روشنفکری سکولار" و "مشروطۀ انگلیسی"، شیخفضلالله را دشمن قلمداد کند و بر او بتازد و بهانه به دست مخالفان بدهد تا او را اعدام کنند. متأسفانه، آخوند خراسانی، اینچنین نقشی را ایفا کرد و ناخواسته، جامعه و حاکمیّت را در ایران، گرفتار پیشرویِ جریان روشنفکری سکولار کرد. "تشخیص ناصواب" و "محاسبۀ ناقص" او در آن لحظۀ تاریخیِ حسّاس، معادله را به نفع مشروطۀ سکولار تغییر داد و به "حذف شیخفضلالله" انجامید. بعد از این ماجرا، آخوند خراسانی از موضعگیری خویش، پشیمان شد و شاید تازه دریافت که روشنفکری سکولار و انگلیسی در پی چیست، امّا دیگر کار از کار گذشته بود.
4⃣ شخص دیگر، نائینی است که بهراستی باید او را "جادّهصافکن مشروطۀ سکولار" دانست. او اندکی از نظریههای جدید و غربی میدانست، امّا فهمش بهشدّت "سطحی" و "غیرتاریخی" بود. ازاینرو، بهجای فاصلهگیری از تجدّد غربی، تلاش کرد ثابت کند شریعت اسلام با این نظریههای نوپدید، سازگار است. بهاینترتیب، "تنبیهالامّه و تنزیهالملّه"، بسترساز پیشرویِ مشروطۀ سکولار شد و عرصه را هرچه بیشتر بر جریان مشروطۀ مشروعه، تنگ کرد. او چندی بعد، از نگارش این "کتاب" پشیمان شد و کوشید آن را جمعآوری کند، امّا "پیامدهای اجتماعی و سیاسیِ این کتاب"، به حرکت درآمده بودند و جمعآوری آنها در اختیار او نبودند. "تحلیل غلط" از مناسبات و رویدادها، چنین ناگواریهایی را به دنبال میآورد و تاریخ را در مسیری میافکند که "جبرانناپذیر" است.
5⃣ فتنۀ مشروطۀ سکولار، جملگی طرّاحی و توطئۀ "سفارت انگلیس" در تهران بود. اگر در روند قیام، برخی از "علمای تهران"، پای سفرۀ سفارت انگلیس نمینشستند و مردم را به این سو روانه نمیکردند، سرنوشت دیگری رقم میخورد. متأسفانه در اینجا نیز به لغزش یا انحراف علما میرسیم و میبینیم سرچشمه، گلآلود بوده است. واقعیّت تلخ این است که "روحانیان دلبسته به غرب"، تجدّد را بر ایران حاکم کردند و با چند واسطه، مردم به مرداب حکومت پنجاهسالۀ پهلوی افکندند. شیخ شهید، خلاف جهت این رودخانه حرکت کرد و حذف شد.
6⃣ از تاریخ به در آییم و به امروز نظر افکنیم. امروز نیز پارهای از حوزه، حامی و هوادارِ "جریان روشنفکریِ سکولار" است و گفتههای آنها را موبه مو تکرار میکند. از جمله، اینان از "حجاب اختیاری" دفاع میکنند؛ غافل از اینکه حجاب اختیاری، حلقهای از "زنجیرۀ تحمیل سبک زندگیِ غربی" به جامعۀ ایران است و "برهنگی زنان"، "جامهدرانی روحانیان" را نیز در پی خواهد داشت؛ چنانکه چندی پس از مشروطه، رضاخان با روحانیان آن کرد که تاریخ به خود ندیده بود. از تجربۀ مشروطه بیاموزیم که نباید بر بخشی از جریان روحانیّت، تکیه کرد و از آنها انتظار "زمانهشناسی" و "تحلیل بجا" داشت. شیخفضلالله نوشت که اگر هزار مجتهد به حلیّت مشروطه فتوا بدهند، وقتی خود شما مشاهده میکنید که مشروطه، چنین تبعاتی دارد، نباید به سخن آن مجتهدان اعتنا کنید. بنابراین، امروز باید "مجتهد بصیر" را شناخت و حکم او را گردن نهاد، نه سخن آنان که ما را از چاله به چاه میافکنند و مسئولیّتِ خطاهای تاریخیِ بزرگ خود را نیز نمیپذیرند.
🔸منبع: کانال بیداری ملت
✳️
@ShahidRabe