📌ما برای این چادر داریم می‌رویم! 🌷رگ‌هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت:« بیارش داخل اتاق عمل ...».دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جابجا کنم. مجروح به‌سختی گوشه‌ی چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت:« من دارم می‌روم تا تو چادرت را درنیاوری؛ ما برای این چادر داریم می‌رویم».چادرم در مشتش بود که شهید شد. 👈راوی خانم موسوی، از پرستاران زمان جنگ تحمیلی @Shahidrezaabasi🌷🕊