مذاکره و همکاری با شیطان مجید بهستانی در ایام شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم قرار داریم که هر چه می‌گذرد خاص بودنش هویداتر می‌شود. ولی در این سالها در حالیکه برای انتقام و قصاص آمر و مباشر قتل او می‌اندیشیدیم، دست تقدیر بار دیگر دونالد ترامپ را به کرسی قدرت بازگرداند. شرایط داخلی و خارجی ایران نیز بسیار پیچیده تر و حساس تر از گذشته شده است. گاه بخشی از راه‌حل آمریکا می‌شود. در این صورت میتوان به مذاکره و همکاری با دستوردهنده و قاتل شهید سلیمانی اندیشید؟ همانطور که تصمیم به جنگ و صلح در اختیار اولوالامر (خواه معصوم، و خواه رهبر غیرمعصوم) است، به طریق اولی مذاکره یا مجازات هم در اختیار اوست. من فقط میخواهم امکان آن را جستجو کنم. در تاریخ اسلام مواردی است که معصوم، در مقام امامت یا ولایت، با خبیثان و مغضوبان مذاکره، همکاری یا صلح کردند، برای مصلحت فرد یا جامعه اسلامی. نمونه اول: قبل از فتح مکه، ابوسفیان با وساطت عباس از پیامبر ص امان خواست. بعد از فتح مکه، پیامبر ص هم به ابو سفیان امان داد، و هم خانه‌اش را امن اعلام کرد که هر کس در آن رود خون و مالش محترم باشد. حال آنکه خاندان ابوسفیان از ام الفساد در دین او و جهان اسلام شدند، و در روایات است آنکه از باطل پیش از حضرت، قدرت میگیرد از تبار سفیانی است. ابوسفیان ۲۰ سال بر پیامبر جنایت کرد و خون‌های محترم فراوانی ریخته بود. نمونه دوم: خلیفه دوم در شهادت حضرت زهرا نقش داشت و غاصب مقام خلافت بود. ولو به اکراه، مولی علی ع با او بیعت کردند و بعدها به رغبت و برای حفظ شیرازه امت اسلامی، نه برای ترور او توطئه کردند، بالاتر، برای حفظ جانش نصیحت کرد که در جنگها شرکت نکند تا کشته نشود. در هیأت مشورتی جنگها، به دعوت خلیفه شرکت می‌کردند. نمونه سوم: در مواجهه با پیشنهاد صلح معاویه فرزند سفیان، امام حسن ابتدائا از آن بیزاری جست. وقتی لشکر خویش را سست یافت، خطبه خواند که این صلح ننگین است ولی اگر پای مقاومت ندارید، ناچار می‌پذیرم. و پذیرفت. بزرگان پابه رکابی (حزب‌اللهی) همچون قیس بن سعد و حجر بن عدی پیروی حضرت از مذاق جامعه را نپسندیدند و او را «مذل المومنین» خواندند. و تا مدتها از ایشان دوری می‌جستند. سراغ امام حسین رفتند تا او را برای جنگ تحریض کنند. حضرت همان رأی برادر را تایید کردند. بهرحال حضرت به دلیل بالاتری، تن به صلح ننگین با معاویه دادند.