🔻حاج‌قاسم و حجاب در عرصۀ عمومی 🖋 مهدی جمشیدی ۱. برخی جوّزده‌های متمایل به "خودنمایی‌های روشنفکرمآبانه"، به سخن حاج‌قاسم استناد می‌کنند که گفته است دختران بی‌حجاب را از خود "طرد" نکنیم و آنها را نیز "دختر خودمان" بدانیم، و نتیجه می‌گیرند که منطقِ پلیس امنیت اخلاقی، غلط است. میان آن "مقدّمه" – که سخن حاج‌قاسم است - و این "نتیجه"، ارتباطی وجود دارد؟ سخن حاج‌قاسم، درست است یا برداشت اینان خطاست؟ ۲. "طرد نکردن" و "نراندن" و "او را از خود دانستن"، به معنی "نهی‌ازمنکر نکردن" نیست. از قضا، اگر به "سعادت اُخروی" این دخترانِ بی‌حجاب علاقه داریم، باید به آنها "تذکّر" بدهیم و با "بی‌تفاوتی" و "سهل‌انگاری"، کاری نکنیم که آنها در رفتار نامشروعِ خود، مصمّم شوند و هرچه بیشتر سقوط اخلاقی کنند. مؤمن نسبت به مؤمنان دیگر، "حسّاس" و "متعهد" و "حریص" است و تنها در اندیشۀ کمال و سعادت خود نیست، بلکه می‌خواهد همگان در سایۀ دین‌داری و پرهیز از محرّمات، به صلاح و فلاح برسند. او رستگاری را تنها برای خود نمی‌خواهد. پس نهی‌ازمنکر، به معنیِ "دلسوزی" و "مودّت" و "خیرخواهی" و "دیگرخواهی" است، و بی‌تفاوتی به معنی "بی‌مسئولیّتی" و "خودخواهی" و فردگرایی" و "سهل‌انگاری". "دولت اسلامی" نیز همچون رسول اکرم، می‌خواهد مردم را به بهشت رهنمون سازد، نه این‌که فقط به رفاه و معیشت و مادّیّات آن بیاندیشد و کاری با کمال و سعادت آنها نداشته باشد. دولت اسلامی، دولت زمینه‌سازِ بهشت است. در غیر این صورت، دولت اسلامی فقط به نام و در ظاهر، اسلامی است. ازاین‌رو، نباید برداشت وارونه داشت و حقّ را باطل انگاشت. ۳. این‌که نیروی انتظامی، آن دختر بی‌حجاب را فقط "تذکّر زبانی" می‌دهد و "رها" می‌کند و یا او را به "کلاس آموزشی" فرامی‌خواند و اندکی از نقص‌های تأسّف‌بار نهادهای فرهنگی را جبران می‌کند و به طرف "پرونده‌سازی" و "ایجاد سوء‌سابقه" حرکت نمی‌کند و او را به چشم "مجرم" نمی‌بیند و با ده‌ها راهکار حاشیه‌ای و بازدارنده می‌کوشد که او را به اسلام و انقلاب، "بدبین" نسازد، به معنی "طرد" و "دفع" کردن است؟! چنانچه نیروی انتظامی در پی دفع حداکثری بود، باید "مواجهۀ سخت" می‌کرد و طبق جرم‌انگاریِ صورت‌گرفته، بی‌حجابان را همانند "قاتل" و "قاچاقچی" تصوّر می‌کرد؛ حال‌آن‌که "کریمانه" و "دلسوزانه" چنین نکرده است. عجب است از انصافِ داوران بیرونی که چشم بر حقیقت فروبسته‌اند و بی‌پروا، "سخن دشمن" را تکرار می‌کنند. چگونه می‌توان این حجم از واقعیّت‌های مثبت و درخشان و اخلاقی را ندید و برجسته نکرد، امّا چند "تخلف موردی و جزئی" را بزرگ‌نمایی کرد و دربارۀ اتّفاقی که گویا نیروی انتظامی در آن مقصر نیست و ناخواسته و طبیعی بوده، حکم قطعی راند و صدر تا ذیل نظام جمهوری اسلامی را متهم کرد؟! ۴. روشن است که بخش عمده‌ای از کم‌حجاب‌ها و حتّی بی‌حجاب‌ها، "عناد" و "خصومت" ندارند و رفتارشان را نباید حمل بر "معارضۀ سیاسی" کرد. اینان یا "نمی‌دانند" و "ناآگاه هستند" و یا با وجود علم به فلسفه و حدود حجاب، چون گرفتار "نقص درونی" و "هوای نفس" هستند، تبرّج و بدن‌نمایی می‌کنند. در مرحلۀ نخست، باید تمام توان خویش را برای "هدایت" و "همراهیِ" اینان به کار گرفت و "مخالف" و "دشمن" نتراشید و خاکستری‌ها را "بدبین" و "بددل" نکرد، امّا اگر پس از تلاش فرهنگی و دعوت فکری و استدلال نقلی و عقلی، باز کسانی اصرار بر کشف حجاب داشتند، در اینجا نباید "میل فرد" را بر "مصلحت جامعه" ترجیح داد. حاج‌قاسم نیز چنین چیزی را نخواسته است؛ چنان‌که در سخنرانی دیگری، تصریح کرده که باید "فضای جامعۀ اسلامی" از نظر اخلاقی، امن و مطمئن باشد، نه آلوده به فساد و تباهی. آن دسته از دختران و زنانی که لجاجت می‌کند و حاضر نمی‌شوند به "قانون شرع و نظام"، تن در دهند و در عرصۀ عمومی، "حداقل‌های پوشش" را بپذیرند، نباید انتظار داشته باشند که حاکمیّت دینی از "مصالح معنوی و دینیِ جامعه"، عقب‌نشینی کند و به عدّه‌ای اندک، مجالِ "هوس‌بازی" و "شهوت‌رانی" و "هرزگی" در عرصۀ عمومی بدهد. "حقّ جامعه" بر "حقّ فرد"، مقدّم است و دولت اسلامی موظّف است بر این اساس، از "حرام اجتماعی"، جلوگیری کند. حرام اجتماعی، برخلاف حرام فردی، بر دیگران نیز اثر ضدّمعنوی می‌گذارد و کمال و سعادت اخلاقی آنها را دچار اختلال می‌کند. پس بی‌حجابی، "تضییعِ حقوقِ معنویِ جامعه" است و چون حقوق جامعه بر حقوق فرد، ترجیح و تقدّم دارد، باید آزادی‌های فردی، مقیّد و محدود به آن باشند. تأثیر "محیط" و "فضا" و "جامعه" بر فرد، بسیار گسترده است و هرگونه تساهل و غفلت در این زمینه، به بهای ازدست‌رفتن سلامت معنوی و سعادت اخلاقیِ "جامعه" تمام خواهد شد.