در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان و... هیچ دریغی ندارم.
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود. امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت بر تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت براین نعمت بزرگ شکری در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم برمن ببخش.
خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من می دانم اخلاصم کم است. اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.