💔 شهید زرهرن سمت فرماندهی تخریب رو داشتند ایشون با دل و جون وظیفه اش رو به نحو احسن انجام میداد. زمان استراحتشون برای امداد و کمک رسانی به کمک مردم جنگ زده میرفت و زمان درگیری مستقیم با اینکه وظیفه ای نداشت مثل یک سرباز برای خانم زینب (س) در خط مقدم می جنگید. همرزم شهید می گفت با شجاعت تمام تلاشش این بود که تانک های تکفیری رو با آر پی جی بزند و یا ازشون تلفات بگیریم تا مجبور به عقب نشینی بشن و ساعتی بعد حین درگیریها هر دو تشنه بودیم. پایگاه 2 ما در محاصره تکفیریها افتاده بود. به مرتضی گفتم بریم جلوی ستادگردان آب بگیریم. مرتضی گفت: فرصت نیست و لحظاتی بعد تعدادی از همرزمان از ستاد گردان به سمت ما آمدند و به اتفاق آنها به سمت پایگاه 2 که در محاصره بود حرکت کردیم ما آب همراه نداشتیم. از زمان آغاز درگیریها ( 4-5 عصر 21فروردین)که ما رفتیم خط تا لحظه شهادت آقامرتضی ( 3-4صبح 22 فروردین) حدود 12 ساعت طول کشید، در این مدت تا وقتی که آقا مرتضی زخمی شدن و باهم بودیم و بعدش تا زمان شهادت هیچ آبی برای نوشیدن نبود؛ 😢یاد شهادتش با لب تشنه در دیار غربت افتادم 😔 انگار مقدر شده بود که اینگونه تشنه لب به دیدار مولایش امام حسین (ع) نائل شود. خوش به سعادتش خداوند بر علو درجاتش بیفزاید ان شاء الله. در شب درگیری ابتدا از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار میگیرن با همون حال به نبرد ادامه میدن تا اینکه مورد اصابت رگبار قرار میگیرند و با لب تشنه به شهادت میرسند. "راوی:همسر شهید" 🥀 ... 💞 @aah3noghte💞