شهید شو 🌷
💔 هر بار معلم با ترکه‌ی خیس انار پشت دست هایش میزد و صدای گریه اش بلند میشد، بابا از حیاط خانه داد
💔 حالا دیگر دو سال است که نیستی . در تمام این دوسال حتی لحظه ای داغت سرد نشده. هنوز این آتش دارد در سینه ها شعله میکشد🔥 و هنوز دلها دارند برایت غنج میروند.. امروز بغض آقا هم برایت شکست. برای ش. همینطور صدایش می‌لرزید و دلش می‌لرزید و از می‌گفت حاجی. تویی که عمری، عاشق و مرید و دلداده اش بودی و همه ی اخلاص و شجاعت و ایمانت را خرج او کردی. حالا آقا دلش، هوایت را کرده بود و داشت برایت اشک می‌ریخت.. یادت هست هربار از او میگفتی گُل از گلت می‌شکفت و گاهی هم بغضت می‌شکست؟ امروز به تلافی همه ی آن لحظه های ، بغض آقا برایت شکست و گریست. درست مثل لحظه ای که در خون تپیده و إرباًإربا مقابلش خوابیده بودی و داشت برایت میخواند: "اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیرا..." 💔 😍 ... 💞 @aah3noghte💞