جواب
دلایل مبارزه با استکبار
هر فرد مسلمان و هر دولت اسلامی، بر اساس منطق و آموزه های دینی، موظف به مقابله با ظلم و استکبار جهانی است.
1. از نظر عقلی نمی توان «برای حیات زیر سلطه غیر»، ارزشی قائل شد؛ زیرا «ارزش حیات، به آزادی و استقلال است».1 حضرت امام(ره) تاکید می کند که «این، مطابق هیچ منطقی نیست که سی میلیون جمعیت، همیشه تحت فشار [باشد [و همیشه این جمعیت کار بکنند و حاصل کارشان را دیگران ببرند»؛ زیرا «زندگانی ای که در آن استقلال نباشد [و یک ملتی [به زحمت کار بکنند، برای استفاده دشمن ها، این که زندگانی نیست».2
از نظر شرعی نیز در آیات و روایات متعددی، مستضعفین، یعنی کسانی که مورد ظلم و تهاجم استکبار قرار گرفته اند، موظف به دفاع و مقابله با مستکبرین شده اند. قرآن کسانی را که در راه حمایت از مستضعفین کوتاهی و سستی می کنند، مورد مواخذه قرار می دهد.3
بر این اساس، قانون اساسی «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در تمام جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد و در عین خودداری کامل و نفی هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین، در هر نقطه از جهان حمایت می کند.4
در هر صورت، اصل وقوع انقلاب اسلامی، برای رهایی از یوغ استکبار بود و حفظ آن و همچنین تأمین اهداف و منافع کشور، ادامه این مبارزه را می طلبد. عمل به آموزه های دین مبین اسلام، حکم عقل، منطق و قانون اساسی است و ما را بر آن می دارد تا در جهت حفظ عزت، استقلال و رعایت منافع کشور خود و همچنین دست یابی به پیشرفت و توسعه همه جانبه و دفاع از حقوق همه ستم دیدگان و مستضعفان جهان، مبارزه با استکبار جهانی را تا پیروزی نهایی ادامه دهیم. واضح است که منظور از مبارزه با استکبار، فقط مبارزه نظامی نیست؛ بلکه بیشترین تأکید بر مبارزه فرهنگی و تلاش برای بیداری و رشد سیاسی ملل مظلوم جهان است. حضرت امام(ره) می فرماید: «اگر ملتی بخواهد سر پای خود بایستد، لازم است که اول بیدار شود».5
در پایان برای ملموس تر شدن موضوع، نکاتی را در مورد علل مبارزه ایران با آمریکا، به عنوان سر کرده استکبار جهانی بیان می کنیم:
1. بررسی مبانی تشکیل دهنده سیاست خارجی آمریکا در قبال سایر کشورها؛ براساس دیدگاه ماتریالیستی و مادیگرانه کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، تأمین منافع ملی و دست یابی به سود بیشتر، مهم ترین اصل حاکم بر سیاست خارجی آنان است که در جهت تحقق آن، اقدام به هر عملی، هر چند غیر اخلاقی، جایز و پسندیده است. بر این اساس، منافع ملی آنان جز از راه وابستگی سایر کشورها، خصوصاً کشورهای جهان سوم و جلوگیری از استقلال و خودکفایی آنان، حاصل نمی شود و با انجام این عمل، دو عنصر اساسی چرخه اقتصادی و بازار سرمایه داری آنان، یعنی دست یابی به مواد خام ارزان قیمت از یک سو و در دست داشتن بازار مصرف جهت کالاهای تولیدی خود از سوی دیگر، فراهم می آید.
از این رو، مشاهده می شود که کشورهایی جهان سوم که اکثرا دارای روابط سیاسی، اقتصادی و... با آمریکا هستند، با وجود سابقه تمدن خود و برخورداری از منابع غنی طبیعی و انسانی، همچنان در زمره کشورهای توسعه نیافته و وابسته به غرب محسوب می شوند و اگر معدود کشورهایی توانسته اند خود را از این معرکه نجات داده، به توسعه یافتگی نایل آیند، نتیجه سعی و تلاش و اتکای خود آنان بوده است و نه اتکای به غرب و آمریکا.
نتیجه آن که آمریکا برای تأمین منافع و حفظ و گسترش هژمونی و سلطه خویش بر سایر جهان و تحقق دهکده ای جهانی با کدخدایی خود از انجام هر اقدامی جهت عقب ماندگی کشورهای توسعه نیافته و عدم پیشرفت آنان دریغ نخواهد ورزید.
2. بررسی عملکرد و اقدامات آمریکا در قبال ملت ایران در گذشته و حال؛ بررسی اقدامات خصمانه دولت آمریکا در قبال ملت ایران از گذشته های دور تاکنون، به روشنی، جلوگیری و ممانعت امریکا از پیشرفت ملت ما را در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و...، به اثبات می رساند. پاره ای از این خصومت ها عبارتند از:
الف) به راه انداختن کودتای 28 مرداد 1332 و ساقط کردن حکومت مردمی و قانونی دکتر مصدق، ارائه طرح انقلاب سفید و کاپیتولاسیون به رژیم وابسته پهلوی، کارشکنی و تلاش در جهت سرنگونی نظام اسلامی ایران، از راه هایی نظیر تقویت و سازماندهی گروهک های ضد انقلاب در جهت اختلال در امنیت و تمامیت ارضی کشور، راه اندازی کودتای نوژه، تحریک کشورهای همسایه به عملیات نظامی بر علیه ایران و تحمیل جنگ هشت ساله، ایجاد تحریم های سیاسی بین المللی و اخلال در روابط ایران با سایر کشورهای منطقه و جهان.