🔻فوتبال و مراقبه | داستانی از #علیرضا_سمیعی (در تازه‌ترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال شما را به خواندن داستانی از بازی «برزیل و آلمان» به قلم «علیرضا سمیعی» دعوت می‌کنیم) ▪️«...برگ ها به آرامی بسته می شدند و بازی، جریان خود را پیش می برد، طوری که انگار واقعا به هم هیچ ربطی ندارند. برای اینکه توجه همسرم را به فوتبال جمع کنم گفتم:این یارو دفاع چپ برزیل اسمش "دانته"است! بعد درحالي كه آرام و مورب مواد دلمه را وسط برگ انگور گذاشتم گفتم: دانته مي گه حتي ديدن بهشت هم در تنهايي لطف نداره. گمان می کردم به این ترتیب مراقبه و مسابقه و مشاعره در یک نقطه جمع می شوند. من با زنی زندگی می کنم که بین نویسنده های ایتالیایی "دانته" و "امبرتواکو" را می پسندد. گفت: تازه "لوئیس گوستاو" هم دارن، لوئیس آدم رو یاد "لوئیس بنوئل" می ندازه و "گوستاو" به "گوستاو فلوبر" می خوره. درآمدم: اگر اینجوری باشه "برنارد" هم می تونه "برناردشاو"باشه. هنوز بازی ادبی ما با كلمات تمام نشده بود که آلمان در دقیقه 11 به گل رسید. ما نتوانستیم به شوخی خود ادامه دهیم چون برزیل دقیقه 22 گل دوم و یک دقیقه بعد گل سوم را خورد. تلویزیون گریستن یک پسر بچه برزیلی را پخش کرد که جدا دلخراش بود؛ من خودم از بچگي طرفدار برزيل بودم...» متن کامل این داستان را در پرونده ادبیات و فوتبال سایت شهرستان ادب بخوانید: ShahrestanAdab.com/Content/ID/10032 ☑️ @ShahrestanAdab