این سبزِ سرخ کیست؟ این سبزِ سرخ چیست که می‌کارید؟ این زن که بود که بانگ خوانگریو* محلّی را از یاد برده است با گردنی بلندتر از حادثه بالاتر از تمام زنان ایستاده بود و با دلی وسیع‌تر از حوصله در ازدحام و همهمه کِل** می‌زد؟ این مادر که بود که می‌خندید؟ وقتی که لحظه، لحظۀ رفتن بود آن سبز، با سخاوت خورشید بخشید هر چه داشت جز آن لباس سبز و نقش آن کلام الهی را ره‌توشۀ شهید همین بس: یک جامه، یک کلام تصویری از امام □ او را چنان که خواست با آن لباس سبز بکارید تا چون همیشه سبز بماند تا چون همیشه سبز بخواند او را وقتی که کاشتند هم سبز بود، هم سرخ آنگاه آن یار بی‌قرار آرام در حضور خدا آسود هرچند سرخِ سرخ به خاک افتاد امّا این ابتدای سبزی او بود... *خوانگریو: مرکّب از دو کلمۀ خواندن و گریستن، ابیات محلّی‌ای است که معمولاً زنان در سوگواری می‌خوانند و می‌گریند. **کِل: آوایی است که زنان محلّی معمولاً در عروسی سر می‌دهند. @shahrestanadab