تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت از تماشای چه گلزار فراز آمده‌ای؟ بوی گل می‌دهد امروز، دم و بازدمت دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست مرگ محتوم! بیا، با دل و جان می‌خرمت دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر عالمی سینه‌زنانند به گرد علمت من میان دل مردان و زنان گم شده‌ام از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت @shahrestanadab