شهرستان ادب
🔻گذر شهریار به عرفان و حکمت (یادداشتی از در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«...شهریار چرا شروع به نوشتن قرآن کرد و یک جزء از کلام خدا را با خطّ خود و به دست خود نوشت؟ خطی که از میرزاطاهر آموخته بود. و میرزاطاهر، خوش‌نویسی بود که کلام خدا را بیست‌وچهار بار نوشته بود و نقل است که آیات را از سینه می‌نوشت و از بر بود. می‌گویم قرآن‌نوشتن شهریار هم شاید راهی بود برای مؤانست بیشتر او با کلام وحی؛ انسی مدام و خوانشی از مجرای نوشتن. او می‌نوشت که خوانده باشد و می‌خواند که چیزی بشنود. و لابد چیزی بگوید از همان‌ها که آقای بهاءالدینی فرمود. شاید همانند نخله‌ای از آتش که سخن گفت با موسی و شاید هم سخن موسی در پاسخ یک سؤال از او: که این است عصای من و بدان تکیه می‌کنم و گوسفندانم را با آن هی می‌کنم و منافع دیگری است در این عصا برای من. "و ما تلک بیمینک یموسی، قال هی عصای أتوکؤا علیها و أهش بها علی غنمی و لی فیها مئارب أخری". نکتۀ نغز این مکالمه را نکته‌دانان همان گفته‌اند که موسی به معاشقه، سخن می‌گفت و او را میلی بود با سؤال‌کننده. شهریار هم شاید نوشتن را همان می‌دانست که؛ "أتوکؤا علیها و أهش بها علی غنمی و لی فیها مئارب أخری". شاید شهریار می‌نوشت که رنگ آیات قرآن را بگیرد، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد به پیرانه‌سری. و این شاعر پیر، لابد هنوز دلی جوان داشته برای عاشق‌شدن...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9587 ☑️ @ShahrestanAdab