در سالروز شهادت این شهید که به حر انقلاب معروف است و کتاب زندگینامه‌اش هم با همین عنوان منتشر شده روزنامه جام جم گپ و گفتی با همرزمش، حاج قاسم صادقی که هنوز رفاقتش با شاهرخ و دوستان دیگر را ادامه می‌دهد انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید. الان در دشت ذوالفقاری، شمال رودخانه بهمنشیر آبادان، محل شهادت شهید شاهرخ ضرغام، حر انقلاب و حدود ۴۰۰ نفر دیگر از شهدای سال ۵۹ و ۶۰ هستم. شش‌سالی می‌شود که باتوجه به ایده ولایت و ولایت‌پذیری و بحث آتش به اختیار بودن، آن موزه دفاع مقدس در تهران را جمع‌آوری کردم و به اینجا آمدم و یک موزه حقیقی به وسعت ۱۵۰۰ در ۱۵۰۰ متر راه‌اندازی کردم. از قدیم گفته‌اند که کار برای خدا دردسر دارد/ خلافکارها با خواندن این کتاب توبه می‌کنند! قبلا برای آن موزه کوچکی که در منزل درست کرده بودم، به دلیل نگهداری برخی ابزار و ادوات جنگی با دردسرهایی مواجه شدم. اینجا بدتر است و با بحث‌هایی مثل «چرا زمین را اشغال کردی؟» و محیط زیست و وزارت کشاورزی و... طرفیم. از قدیم گفته‌اند که کار برای خدا دردسر دارد. کتاب «شاهرخ، حر انقلاب اسلامی» تاکنون بیش از ۶۰ بار چاپ شده است. آخرین چاپ آن هم با تیراژ ۵۰۰۰نسخه بود. عمده خواننده‌های این کتاب هم جوانان خلافکار هستند که با خواندن آن توبه می‌کنند. آزادی‌ام را از شاهرخ ضرغام گرفتم! اگر خواستید فیلم‌هایی از جوان‌هایی دارم که با خواندن زندگینامه شهید ضرغام متحول شده‌اند. یکی از این جوان‌ها می‌گوید وقتی در زندان بودم، با رفیقم تماس گرفتم و گفتم یکسری کتاب برایم بفرست. یکی از این کتاب‌ها «شاهرخ، حر انقلاب اسلامی» بود. او گفت تعجب کردم، چون اسم حر را فقط در روضه‌های امام حسین (ع) شنیده بودم، این حر دیگر کیست؟ اما وقتی خواندن این کتاب را شروع کردم، از خودم بدم آمد. چون اگر خطا کنم، باید چندین سال بگذرد تا بتوانم خطاهایم را جبران کنم. برایم جالب و عجیب بود که فردی چون شهید ضرغام با آن گذشته توبه می‌کند و به مقامی می‌رسد که حاجت می‌دهد. لذا آزادی خودم را از او خواستم. همین‌طور هم شد و من آزادی‌ام را از ایشان گرفتم.