از این نظر که با خواندن آن کمترین حرکت ذهنی و تاثیر خیال در خواننده پدید می‌آید. اما اگر شاعری شکل معمولی زبان را به هم بریزد و بنویسد: می‌تراود مهتاب می‌درخشد شب تاب خواننده تکان می‌خورد. ذهنش به فعالیت می‌افتد. خواننده با دیدن آن می‌تواند برای واژه مهتاب کنجکاو شود تا بقیه متن را بخواند. برایش تازگی دارد. اما در ادامه می‌بینید که این برهم زدن معمول‌، اتفاقی و تصادفی نیست. گویا عمدی در کار است. می‌خواند: نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم می‌شکند . به کارگیری فعل تراویدن به جای تابیدن برای مهتاب و شکستن برای خواب شگردی هنری به شمار می‌آید که با آن امور و پدیده‌های معمولی و تکراری شکلی نو و جالب به خود گرفته‌اند. هنر همین است. هنر وسیله‌ای است برای کشف دوباره و دیدنی دیگر و کشف دوباره زیبایی‌ها و جهان‌بینی‌ها و دیدنی دیگر گونه و نو از راه‌های بازیابی و کشف جدید بازسازی و بازآفرینی پدیده‌هاست که با شگردهای هنری صورت می‌گیرد. آشنا زدایی یعنی ناآشنا ساختن مفاهیم آشنا و عادی شده تا بتوان به آنها تازگی دوباره بخشید و از آن لذت بیشتری درک کرد. ادامه دارد 📚 آموزش داستان نویسی ✍روح الله مهدی پورعمرانی @shahrzade_dastan