کبوترانه از این خاکها رها شده‌ای برای درد یتیمانه‌ات دوا شده‌ای ربوده باد ز رویت نقاب و می‌بینم چقدر شکل جوانیِ مجتبی شده‌ای بیا برای مدینه دوباره گریه کنیم رسیده مادرم و غرق در عزا شده‌ای چقدرحجله‌ی دامادی‌ات پرازسنگ است به خون نشسته‌ای اماچه دلربا شده‌ای دودست زیرتنت برده‌ام ولی خالیست جداشدی ز من ازبس جداجدا شده‌ای پس ازصدای نفسهای مانده در سینه پس ازصدای ترکها چه بیصدا شده‌ای به قد کشیدن تو تیغ‌ها کمک کردند گمان کنم به بلندیِ نیزه‌ها شده‌ای من از کمر شده‌ام تا و از تو می‌پرسم سرت چه آمده از بین سینه تا شده‌ای؟ : بر بیت بیت پیکرتوخیره‌ مانده‌ام آه ای غزل چگونه ببینم قصیده‌ات؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام