ارباَ اربا بدنت، قلب مرا از جا کند زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند با شتاب آمدم از تل سوی مقتل، ای وای خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند کهنه پیراهنی هم روی تنت نیست چرا؟ غارت پیرُهنت، قلب مـرا از جا کند بوریا گشته مقدّر ز برایت، صد حیف بدن بی کفنت، قلب مرا از جا کند قاتلت همسفرم هست، عزیزم چه کنم دشمنِ بس لجنت، قلب مرا از جا کند خیزران هست به دستش که جسارت بِکند بر لب و آن دهنت، قلب مرا از جا کند شمس رویت ز نوک نیزه قمر را دیده وَ تبسّم زدنت، قلب مرا از جا کند جان عبّاس بگو از سرِ نیزه چه خبر؟ روی نی پر زدنت، قلب مرا از جا کند طفل بی تاب تو، هر لحظه پدر می خواهد اشک این یاسمنت، قلب مرا از جا کند نــوكـــر نـوشـــت: این قلـب ها که در به درِ شاه ‌کربلاست یک گوشه چشم مختصرِ شاه ‌کربلاست این شوق بی‌نهایتُ این صبحُ این سلام ایـن هـا تمـام زیـر سـرِ شـاه کربلاســت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله