باز هم نيمه ى شب گريه و آه آوردم به درِ خـانه ى تو باز پناه آوردم رو سياهم كه نشد توبه ى من مقبولت واى بر من كه فقط بار گناه آوردم مهربانِ دل من، رد نكنم از در خويش من پشيمان شده ام، روى سياه آوردم اشكـهاى منِ بيچاره سراب است ولى دلخوش از اينكه به درگاه تو چاه آوردم جـان كمكم كن، آبرويم را بخر به در خـانه ى تو باز پناه آوردم : آورده صبا از گـذرٺ عـطـر خـدا را تا روزی ما نیز ڪند را انگار ڪه فهمیده نسیم‌ سحـری باز صبح‌ اسٺ و دلم لڪ زده را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام