آقا سعید خیلی دوست داشت به دیگران کمک کند. تا آنجا هم که می توانست ، حتی با قرض گرفتن از دیگران و دادن به شخصی که احتیاج داشت، کمک می کرد. به خاطر همین، خیلی مواقع خودش پول نداشت و جیبش خالی بود. یادمه یه مواقعی که با هم بودیم و می خواستیم بنزین بزنیم یا چیزی بخریم، اون می گفت: تو پول داری؟ می گفتم: نه. من می گفتم تو چی؟ او هم نداشت. این نداری برای من زیبایی خاصی داشت. راوی ؛ آقای جعفر   _________ ✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی) @shalamchekojaboodi