سلام روز عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش رو تسلیت می گم ان شاء الله که بتونیم از بهترین ادامه دهندگان و امانتدار راهشون باشیم و بتونیم این امانت را به نسل های آینده برسونیم.
من همسر شهید کریم نعمتی و فرزند شهید اسدالله شامبولی هستم. خاطره ای که از شهید شاهدی دارم مربوط هست به آخرین عاشورای عمر شهید شاهدی یعنی سال۷۴.
من ساکن شهرک صابرین در مهرآباد جنوبی بودم و ایشون هم چون با همسر شهید مومنی ازدواج کرده بودند یکی از ساکنین اونجا بودند.
آقای شاهدی از زمانی که اومدند شهرک صابرین یه رسمی ایجاد کرده بودند که روز عاشورا توی محوطه شهرک نماز ظهر عاشورا اقامه بشه و بعد نذری ها داده بشه و جالبتر این بود که حتی بعد از ظهر عاشورا تا شام غریبان امام حسین(ع) ایشون در حسینیهی شهرک مراسم عزاداری برپا می کرد و اعتقاد داشت تازه عزاداری بعد از ظهر عاشورا و بعد از شهادت حضرت باید انجام شود.
ظهر عاشورا طبق رسم این دو سه سال، دیگه باب شده بود هر کسی از خونه ش حتی فرش های زیر پاشو می آورد و کل محوطه رو فرش می کردیم، آقایون جلو و خانوما پشت سرشون می ایستادند و نماز جماعت برگزار می شد. اون موقع پسرم اول دوم راهنمایی بود و یادمه بچه ها هم در نماز جماعت شرکت می کردند و همه پشت سر آقای شاهدی نماز می خواندیم.
بعداز اینکه عزاداری انجام شد و قرار شد نماز ظهر عاشورا خونده بشه. من سجادهای آوردم، داشتم پهن می کردم و فکر نمی کردم آقای شاهدی بالاسرم باشه، یکدفعه نگاه کردم دیدم ایستاده داره نگاه می کنه، گفتم آقای شاهدی این سجاده ی پدرمه دو تا شهید با این نماز خوندند. آوردم که شما هم روز عاشورا باهاش نماز بخونید برای امام حسین(ع).
بعد میخوام همراه کفنم بزارم تو اثاث های آخرتم که باهام دفن بشه، دیدم آقای شاهدی برداشت سجاده رو بوسید و یه ارادت خاصی نشون داد و سجده کرد. گفتم آقای شاهدی میخوای برم عبای پدرم رو بیارم؟ اونم دو تا شهید باهاش نماز خوندن.
گفت یعنی این کارو انجام می دین؟ گفتم حتماً. من رفتم عبای پدرم رو که نگه داشته بودم در کفنم، آوردم برای ایشون و گفتم پدرم و همسرم با این عبا نماز خوندند همراه این سجاده.
و آقای شاهدی اون نماز ظهر عاشورا رو نمی دونم چه جوری خوند و چی گفت تو سجده هاش، چه جوری توسل کرد که خیلی زود به امام حسین(ع) ملحق شد. 😭
و این خاطره رو من از شهید شاهدی دارم و حامد پسرم سجاده رو برده برای خودش نگه داشته، اما عبا رو من برای خودم نگه داشتم. عبا و سجاده ای که سه تا شهید باهاش نماز خوندند.😭
انشاءالله که بتونیم اون دنیا شرمنده امام حسین(ع) و شهدا نباشیم.
راوی: خانم
#نعمتی (همسر شهید کریم نعمتی و فرزند شهید اسدالله شامبولی)
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi