✍نقل خاطراتی از زبان همسر شهید علیجوکار
🌷ارادت خاصی به امام حسین داشت .
هر سال محرم نذری میداد و به نیابت ازاین که روزی شهید شود دعای توسل وزیارت عاشورا 📖میخواند.
می گفت: ازخداوند هرچی خواسته ام داده فقط یک شهادت ارزویم هست و دوست دارم لیاقت این را داشته باشم که همانند امام حسین به شهادت برسم ❤️.
🌷در اقوام چند خانواده یتیم بودند. علی خیلی به آنها سر میزد.
🌷برای برطرف شدن مشکلات نیت میکرد ودر قلکی که برای این خانواده ها گذاشته بود مقداری پول می ریخت و هرماه قلک را باز می کرد و هزینه را به آنها می داد.
🌷هر سال عید بعد از تحویل سال اولین عید دیدنیمان با این خانواده ها بود . در این دیدارها علی کاری می کرد که آنها خوشحال شوند.
🌷یک روز از من خواست که اگر روزی شهید شد این کارش را ادامه دهم.
🌷عید سال 95 سفارشی که علی کرده بود را انجام دادم. به اتفاق فرزندانم به دیدار این عزیزان رفتیم...💚💚
🌷علی علاقه خاصی به فرزندانش داشت. همیشه شادی👧 رو نفس و عشق بابا صدا می کرد و شایان 👶هم استامینوفون باباش بود.
🌷یک روز همراه دخترم به سید محمد(گلزار) رفتیم شادی رو به من گفت: مامان نگاه، عکس بابا!!!
هر چه نگاه کردم چیزی ندیدم.
وقتی برگشتم علی زنگ زد📞 و جریان را برایش تعریف کردم.
علی خندید😊 و گفت: واقعا دخترم دیده درست داره میگه، من جام توی گلزار شهداست.
ده روز بعد خبر شهادتش را آوردند...💔
#زندگی_به_سبک_شهدا
لینک کانال واتساپ
https://chat.whatsapp.com/HIpugAgZEgVD3kqDfD6QfY
لینک کانال تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAFRJBiyokCIfcM_P2Q
لینک کانال ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3754491954C2162614bc6