هدایت شده از حال مقال
. درباره رای ندادن خاتمی! ✍️ برای رفع هرگونه سوء برداشت خشونت بار، از رای ندادنم، به دلایل ذیل، خوب توجه نمائید: _هوا سرد بود؛ برفی و یخبندان و خیابان لغزنده؛ بیرون آمدنم، پر مخاطره و با عقل تندروان اصلاحات سازگار نبود. _آدرس غلط بی بی سی، مبنی بر مشارکت کمتر از ۱۰ درصد؛ بیراهه رفتم و سر در آوردم از ناکجا آباد؛ ای داد، از دوستان نااهل، مثل سعیدحجاریان؛ سود گندم وارداتی حرامت باد، با دلار جهانگیری. _توصیه بزرگان ز،ز،آ مثل عبدلی مکی، برای عدم شرکت در انتخابات؛ البته نزدیک به ۷۰ درصد مردم زاهدان، رفتند پای صندوق؛ به قول عمو محمود، کجاش سوخت، بعدا آهش، در میاد. _تحریم، تحریم است؛ از نوع اقتصادی و فلج کننده، مدل تحریم اوباما، بعد از انتخابات ۸۸؛ با گرای ما. یا تحریم سیاسی، با شرکت نکردن در انتخابات، برای همراهی با براندازان؛ در هردو رفوزه، نه شرمنده. _حرف نشنوی قشر سبز، بنفش و خاکستری، با پروژه پر طمطراق تکرار در انتخابات؛ آنوقت حنایم، دیگر، رنگی نداشت. _جمله امام، مبنی بر لزوم مشارکت در انتخابات، جمعه شب ساعت ۲۴، پیامکش، رویت شد؛ افسوس، اما دیر شده بود. _ترسم این بود، مبادا کیهان تیتر بزند: دیدی، باز آمدی؛ غرورم اجازه نداد. _احتمال دادم، با حضورم، آراء کاهشی و آنوقت کاسه و کوزه رسایی، سر من شکسته شود. _چون دو دل بودم، به جای استخاره، شیر خط کردم؛ شیر آمد و از نق زدن مصی ترسیدم؛ پررو! آن سری، آواز خواند؛ منم ناچارا، گوش کردم و دست زدم؛ حال خودم نبودم. _مهره سوخته ام؛ از من جز مشاوره، کاری دیگر، ساخته نیست. درود بر جامعه مدنی و نفی خشونت وترور؛ به قول رهبر کومله؛ زن، زندگی، آزادی، خونریزی و نه به اعدام. اخبار طنز آخرالزمانی را از 👈@bazrafshan1402 دنبال و منتشر نمائید.