#المراقبه
اندک اندک ، به پایان سال نزدیک می گردیم !
سال معنوی ، سال حقیقی !
و شب قدر ، مقدرات هر کسی رقم می خورد !
فرصت کمی مانده برای توبه، انابه و بازگشت !
و خدا آنقدر مهربان است و مشتاق بازگشت بندگان ، که هرگز نمی پرسد الآن چرا ؟!
الآن که همه جوانیت را صرف آرزوهایت کردی و
برای رضایت مردم ، تلاش کردی و
جایزه ها و تشویق های انسانها، به وجودت آرامش دادو
با خاطری آرام ، از رضایت مردم ، سر به بالین گذاشتی ،
در حالی که از خدایت بی خبر بودی ،
که راضی هست یا نه ؟!
الآن چرا که همه نیروها و توان و قدرتت ، به تحلیل رفته است و دچار ضعف و ناتوانی شده ای ! روزه را به سختی می گیری ، نماز را با پا درد میخوانی و برای خواندن قرآن به عینک نیاز داری ؟!
الآن چرا که ، بهترین وقت عمر و زندگیت (جوانی) ، را صرف تمایلاتت کرده ای و اکنون ، بدترین آن را ،
در خانه ی خدا آورده ای !
خدایا !
من فرعون نبوده ام که ادعای خدایی کنم ! که تو در جواب توبه اش ، چنین گفتی :
آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ(یونس/91)
نمرود هم نبوده ام که از بالاترین مکان، بسویت تیر پرتاب کنم، سامری هم نبوده ام که ، مردم را به بت پرستی بخوانم ،
من گمراهی بودم که ، گمان کردم بندگیت را می کنم ، اما چنین نبود!
گمان کردم همه مسیر زندگیم را ، به سوی تو گام بر می دارم ، اما خطا کرده بودم!
حال فرصت گذشته ،
توانم رفته ،
عمرم رو به پایان ،
و دستم خالی ،
هر چند عذری ندارم ، اما هرگز از رحمت بی پایانت ناامید نیستم !
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا بحق هشت و چارت (۱۲ امام)
زما بگذر شتر دیدی ندیدی!