هدایت شده از خودشناسی و روانکاوی
📍معنای سلامت روان 🔻در توصیف سلامت روان دو سنت عمده در غرب وجود دارد: لذت‌گرایی و سعادت‌گرایی ▫️در لذت‌گرایی؛ سلامت به عنوان شادکامی تعریف می‌شود، که بر اساس حضور عواطف مثبت و فقدان عواطف منفی توصیف می‌شود. ▫️بی شک یکی از ملاک‌های سلامت روان، لذت و ظرفیت لذت بردن است. آدم‌ها هر چه سالم‌تر باشند، ظرفیت بیشتری برای لذت بردن دارند و به میزانی که بیمار می‌شوند، درد و زجر یا ساز وکار غفلت و خود تنبیهی در اغلب رفتارها و فرایندهای روانی آنها قابل ردیابی است. ▫️اما توصیف سلامت روان با تکیه صرف بر لذت، امکان پذیر نیست و غایت قرار دادن لذت در زندگی، به سلامت و سعادتی نمی‌انجامد. همه ما این پدیده را در زندگی تجربه کرده‌ایم. ▫️لذتی که در گاز نخست از بستنی اول است، قابل مقایسه با گاز نخست از بستنی دوم نیست! ▫️ذهن و سیستم عصبی به محرک تکراری خو می‌گیرد و در نتیجه اثر اولیه هر محرکی به تدریج محو میشود. به زبان ساده؛ هر چیز لذت بخشی پس از مدتی عادی می‌گردد. ▫️از این روی، لذت چه جسمانی و چه روانی، پدیده ای گذرا است و امکان قوام و پایداری آن وجود ندارد و اصرار بر تولید آن در نهایت به درد منجر می‌شود. ▫️زیرا ظرفیت لذت بردن که تحلیل میرود، نیاز به محرک قویتر برای لذت است و این فرایند در نهایت به تولید درد می انجامد. ▫️بنابراین، نمی‌توان سلامت روان را صرفاً بر اساس ظرفیت لذت بردن تعریف کرد، و در اینجاست که سنت دیگر سلامت روان، سعادت‌گرایی مطرح می شود. ▫️این سنت، بر این تأکید میکند که کامروایی همه تمایلات لزوماً به سلامت و سعادت نمی انجامد، حتی اگر لذات گذرا تولید کند. ▫️مراد از سعادت‌گرایی؛ زندگی بر اساس من حقیقی فرد است. ▫️واترمن می‌گوید سعادت، زندگی کردن تمام و کمال (درآمیختگی با تجارب زندگی) و هماهنگ با ارزشها است. ▫️زندگی تمام و کمال، تجربه عمیق زنده بودن و اصیل بودن است؛ خود بودن و خود را زندگی کردن. ▫️بر خلاف لذت‌گرایی که بر راحتی، بی دغدغه و مشکل بودن، فقدان تلاش، و حظ بردن دلالت میکند، سعادت‌گرایی با انتخاب، تلاش، رویارویی با چالش، یادگیری، و معرفت همخوان است. ▫️فهم استعدادها (عقلانی و عاطفی) و شکوفایی آنها محور سعادت‌گرایی است. ▫️در سعادت غایت نه لذت، بلکه تحقق ارزشی است که استعداد آن در فرد وجود دارد. @selfknowledge1401