(مجلس رندان)
درآن محفل که صاحبمجلس آن دیر میآید
یقیناً معرفت ، در آن مکان ، کم گیر میآید
نمیدانم چرا هرجا که حرفی از وفا باشد
به چشمم چهرههایی مملو از تزویر میآید
برو در مجلس رندان نشین که پیر آن مجلس
مبرّا ، از خرافات است و با تدبیر میآید
مکن تکفیرم و بر من مگیری خرده ای واعظ
که عارف چون بوَد آگاه ، با تفسیر میآید
به گوشم میرسد آوای غم هر لحظه امروزه
"که از هر سو ، صدای شیون زنجیر میآید" ۱
چنان غم خانه کرده در دل از بیداد گردون که
نفس ، از سینه بیرون ، با تب تأخیر میآید
مشو اغفال دشمن گرچه خود را دوست میخواند
چنان که گرگ ، بی شک در پی نخجیر میآید
جلا هرگز نمیگیرد دلی که غش در او باشد
به کار آهن و فولاد ، کی اکسیر میآید ؟
چگونه میتوان دل را تسلّی داد وقتی که :
سخن بر گوشها ، با نالهای دلگیر میآید ؟
چهسان فهمد غم و درد دل درماندهی نان را
کسی که از سرِ سفره ، همیشه سیر میآید ؟
مبندی دل به این دنیا که گر وقتت رسد، روزی
اجل ، بر بردنت از غیب ، همچون تیر میآید
طلب هرگز مکن مستی درین عالم ز بدمستان
که جام می فقط در دست (ساقی) گیر میآید
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1402/10/07
eitaa.com/shamssaghi
۱ ـ استاد مجاهدی