صبح یعنی جنگِ بینِ شاخه های نسترن برسرِ عطری که دائم میوزد ازموی تو چشم ‌تو خورشید عالمتاب و رویَت قرصِ‌ماه کهکشانی ازستاره در به در درکوی تو