منتظر بودم تو بارانم شوی بر دلم پایت نهی جانم شوی چون که دستور دل آوردی بجا بر نشینی و تو مهمانم شوی ای سبوی لعل لبهایت طلا می شود الماسِ این خوانم شوی؟ هر نفس با گردش خون در رگت بوسه کاری و تو خواهانم شوی در میان دل نشسته مِهر تو می شود تو دُرّ غلتانم شوی؟ هر شب از هجر تو داغون میشوم تا بیایی و نگهبانم شوی... ‌•|🌿@Shapark1