می‌گفت ، ابی‌عبدالله ثانیه شماری من واسه اینه که برسم کربلا تا بگم چه روزای سختی رو گذروندم .. این همه تلاش، به در و دیوار میزنیم که بیاییم حرمت ولی اینا هیچی نیست اینا فقط بهونس.. اگه تو بخوای مثل اونیکه تو سوریه بود وصیت نامشو خوندیم گفت کربلا ، باب‌القبله، دفنم کنید .. بردیش کربلا، بدون هیچ همراهی، تو و نوکرت میشه عزیزشو که داره دق میکنه بخری ببری ؟ پام برسه به باب‌القبله، جون میذارم قول میدم حسین، ولی نذار امسال از پشت تلویزیون زائراتو ببینم ..