شاید‌شھید‌بشیم ؛ 🇵🇸 .
اون دوران روضه خون های عجیب غریبی داشتیم؛ شمشیری ، ذوالفقاری، خیلیا .. دیگه محبت دست خداست! یه جایی
امام حسین رفت سراغ اونی که مسلمون اصلا نبود! دینی نداشتن. رفت گفت ؛ دید یه زن جوون و یه مادری گفت شما مَرد ندارین ؟ گفت آقا ، اینجا آب نداریم، پسرم این عروسمه پسرم هرروز میره چند ساعت آب میاره .. آقا نگفت دینت چیه! نگفت شما کی! نماز میخونی! آقا این نیزه رو زد آب جوشید . بعدم به مادره گفت ؛ ما یه خورده اونورتریم خیمه زدیم، پسرت بگو اگه میخواد خدارو یاری کنه یه سر به ما بزنه . خب این درسه دیگه ؛ الان ما جامعه مون پر از آدمایی که .. این شرایط، که حالا بعضی از جوونا یه جور دیگن ، یه جایی میرن، فلان و .. همونجور که گفتم پیرغلاما برای ما اگه من توفیق داشته باشم، یه خدمت کوچیکی به این پیر غلاما کنم! این توفیقی که خودشون قرار دادن . خیلیا، امروز تو جامعه ما به علت بد کار کردن من فلانی ، رفتن .. به علت بداخلاقی ما ، بد رفتاری ما از ما زده شدن! الان یه فرصت خوبیه که ازش باید استفاده بکنیم دیگه، در جلسمون در روضه‌مون باز باشه براشون.. دستشونو بگیریم بیاریم تو جلسه، باید باهاشون رفاقت کنیم .!