هر روز که می‌گذره، دنیا داره عجیب‌تر و تاریک‌تر میشه بیاید دین و بذاریم کنار، فقط منطقی حرف بزنیم تا همین چند سال پیش، اگه به یکی میگفتی بخاطر "آب"، یه "دشمن" به طفل شیرخوار رحم نکرد، همه میگفتن: مگه میشه؟ آدما دیگه انقدم‌ پست و بی رحم نیستن... میگفتن نه بابا! عاشورا یه داستانه، یه افسانه‌ست، مگه میشه یه نوزاد، یه بچه‌ی شیرخوار و تیر بزنن؟! اما انگار آخرالزمان، دوره‌ی تموم شدن حجت‌هاست... دیگه این حرفا فقط تو کتاب تاریخ نیست... دیگه نیاز نیست بری کربلای سال ۶۱ هجری تا بفهمی ظلم یعنی چی...؟ فقط کافیه به اتفاقات این سه سال اخیر نگاه کنی تا همین یه ماه پیش خیلیا می‌گفتن: «غزه؟ لبنان؟ به ما چه؟ ما خودمون مشکل داریم!» ولی این دوازده روز جنگمون، نظر خیلیارو عوض کرد... بچه‌هایی که تو این دوازده روز شهید شدن، خیلیاشون هنوز حتی بلد نبودن "مامان" رو کامل بگن، چه برسه به اینکه بفهمن دشمن یعنی چی... بعضیاشون هنوز تو آغوش مادر بودن، هنوز بوی شیر میدادن... و حالا، دیگه اگه بگی «علی‌اصغری نبود»، فقط خودتو گول زدی... دیگه عاشورا فقط مال گذشته نیست، تاریخ داره تکرار میشه، و دوباره همون داستانه: حسین و یزید. فقط لباس‌ها عوض شده، فقط شمشیر جاشو داده به موشک، فقط خیمه‌ها شده خونه‌های خاکی و بیمارستان... ولی دل‌هایی که از سنگن، هنوز همون دلاش هستن. ۱۴۰۰ سال پیش، تو قرآن نوشت: «أشدّ الناس عداوة للذین آمنوا الیهود...» دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان، همینا بودن... همونا که تو تاریخ، پشت ترور علی بودن، همونا که نقشه قتل حسین رو کشیدن، و هنوزم که هنوزه، دارن ادامه می‌دن... حالا یه سری هستن که تو همین شرایط، وقتی بچه‌ها رو تیکه‌تیکه میکنن، وقتی مادر باردار رو با شکمش شهید میکنن، میرقصن! میخندن! توییت میزنن! براشون مرگ یه نوزاد، فقط یه «هشتگ» کم‌ارزشه... اینا فقط فارسی حرف میزنن ولی ایرانی نیستن نه شرف دارن، نه غیرت، نه ریشه ما تا چند وقت پیش فکر میکردیم عاشورا یه بار اتفاق افتاده ولی واقعیت اینه که: تاریخ همیشه بین دو جبهه‌ست یا تو جبهه حسینی،یا یزید... وسط نداره💔