شایدشھیدبشیم ؛ 🇵🇸 .
دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد.. چه درد است این که درفصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در وایِ من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟