غمی بزرگ بر چهر ه اش نقش بسته بود آمد پیش رزمنده ها و گفت می توانید روزه بگیرید؟ هنوز چندروزی به ماه رمضان مانده بود متعجب نگاهش کردیم گفت : پسربچه ای را دیدم که لابلای آشغال ها دنبال غذا بود همراهش رفتم دیدم 25 زن و بچه بخاطر کوموله ها در بین کوه ها مخفی شده بودند و غذا نداشتند و داشتند از گرسنگی می مردند و بچه های مقر از همان روز نیت روزه کردند و هر روز یک وعده غذایمان را سردار عبدالله آزادی برایشان می بردند چند روز بعد از شهادتش وقتی برایشان غذا بردیم از ما سراغ سردار عبدالله را گرفتند نگرانی در چشمانشان موج می زد وقتی خبر شهادتش را دادیم گرسنگی را فراموش کرده و دست از غذا کشیدند و همگی شروع کردند به گریه ...... شهدای مارالان تبریز سردار شهید عبدالله آزادی شهادت ۲۳خرداد ۶۱ از مارالان تبریز 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed