نام تو آغشته شد با واژه هایی پر غبار تا بگویم اسم تو دارم صدایی پر غبار می نشینم روی خاک از غربت بی حد تو دارم از اندوه تو حال و هوایی پر غبار تا که ذکر نام تو بر لب نشسته اِی غریب گرد و خاکی شد به پا از کوچه هایی پر غبار تا که می بینم بقیع و بارگاه خاکی ات گوییا بینم بهشت دلربایی پر غبار این چنین آیا کسی دیده به مُلک عالمین پادشاه عالم و صحن و سرایی پر غبار ؟ غربت خاک بقیعت دل شکست از آسمان گوییا عرش خدا دارد نمایی پر غبار همره ذکر حسن گویم به لب یابن الحسن کی شود از کوچه ی غربت بیایی پر غبار http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7