چرا نمیرم ز سر به زیری که هدیه ام را نمیپذیری
مور ضعیف و دل پریشان آمده محضر سلیمان
رد نکن ای امیر خوبان عزیز زهرا
فدای دیده ترم تو را به جان مادرم
مرا مرانی از درت حسین من
اخا الغریب حسین من
*
ببخش اگر ای همه قرارم جز این دو چیزی دگر ندارم
این دو که قابلی ندارند لحظه به لحظه بی قرارند
تا به ره تو جان سپارند عزیز زهرا
فدای اصغر تو اند غلام اکبر تو اند
به جای خواهر تو اند حسین من
اخا الغریب حسین من
*
فقط به عشق تو ای نگارا کشاندم اینجا دو طفل خود را
این سر عون و این محمد نذر سر تو بلکه شاید
کشتن تو عقب بیفتد عزیز زهرا
بساز از این دو تا پسر برای حنجرت سپر
نبینمت بدون سر حسین من
اخا الغریب حسین من
#صلوات 👉
🔹
#اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7