بر لب ساحلی که جا ماندم شادم از اینکه کشتیم آمد باید امشب به آسمان بروم چون که ماه بهشتی ام آمد باید این شهر را مناره کنیم آسمان را پر از ستاره کنیم یا من ارجو لکل خیر بیا تا به سمت شما اشاره کنیم روی بال فرشته های خدا همصدا با دعای ماه رجب بفرستید با ملائکه ها صلواتی به وسعت امشب شب میلادهایمان مثل شب دلدادگی، شب وصل است این بهاری که از خدا داریم یک بهار چهادره فصل است آری امشب که جشن می گیریم شب میلاد فصل پنجم ماست گل بریزید روی خاک بقیع که بقیعش بهشت مردم ماست اسمتان مثل اسم پیغمبر در میان نوشته های خداست نامتان همیشه در همه جا ذکر خیر فرشته های خداست چارمین میوه دل حیدر چارمین نورچشمی مادر جابر آورده پیش محضرتان اشتیاق سلام پیغمبر از پدر هیبت حسینی را در رگ و خون وجان و تن دارید از طریق سیادت مادر سیرت و صورت حسن دارید آب یعنی که روشنایی علم علم یعنی که نور پاک شما پس عصا را شما زدی بر آب تا گذر کرد حضرت موسا حرف حرف کلامتان آقا سمت دلها طبیب می ریزد قوم جابر به شوق می آید از درختی که سیب می ریزد نامتان را به زیر لب می برد که به آتش پرید ابراهیم گوشه ای از شکوه نور شماست ملکوتی که دید ابراهیم بی ولای علی و مهر شما فایده ای نمی کند ایمان دین چه چیزی است جز ولای شما یا چه چیزی است جز محبتتان ؟! وقتی از کوچه ها عبور کنید کوچه از شوق می شود دریا بسکه در وصفتان به هم گفتند اشبه الناس به الرسول خدا با سرشک شما شروع شده خط سرخ غروب های منا چشمتان گریه می کند هر شب پای گودال عصر عاشورا کربلا کربلا سفر کردید از دل شام هم گذر کردید راستی چگونه این همه راه با سر روی نیزه سر کردید پیش راس بریده در آن شب با رقیه پدر پدر کردید آه بعد ساعتی که گذشت به رقیه ، به سر نظر کردید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7