گرد پیری نشسته بر رویم از فراقت سفید شد مویم آتش هجر آتشم زده است پس کجایی نشان نمیجویم ذکر نام تو ذکر روز و شبم جز اَغِثنا بیا نمیگویم رخ بتابان مرا منور کن یا که بنشین ز لطف پهلویم یا اجابت بکن تمنایم یا بِکِش بر صلیب ابرویم سر دار فراق هم باشم بوی پیراهن تو میبویم انتظارت برید امانم را در به در ،در پی تو هرکویم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7