علی مقدم
شعری در مورد زبان حال امیرالمومنین به حضرت زهرا که به دور از شان حضرت زهرا سلام الله علیها است من
ابیاتی از شعری که در مورد حضرت ام البنین سلام الله علیها سروده شده است عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش(کژتابی)   ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش(کژتابی)   بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!(کژتابی)   غرورش شکسته ولی بازویش نه دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه  (در مورد انتساب واژه غرور مطلبی را قبلا نوشتیم) کسی دیده در بین خانه بیافتد شراره به جان سر گیسویش... نه   شده شوهرش را ببیند که از غم گذارد سرش بر روی زانویش.‌‌.. نه   شنیده کسی که زن پا به ماهی در سوخته بیاید سویش... نه   شده زیر در مادری باشد و بعد کسی با لگد رد شود از رویش... نه