✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
💢
حکایت، تشرف خدمت آقا امام زمان علیه السلام.
مرحوم استاد عزیزمان حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه در کتاب ملاقات با امام زمان نوشته اند:
یک روز در مسجد صاحب الزمان مشهد نماز ظهرو عصر را خوانده بودم، دیدم شخصی که در پاکی و تقوی حرف ندارد کنار من نشست و گفت حاج آقا منزل ما در خارج شهر است، یک اطاق بیشتر نداریم و من پنج نفر بچه دارم، عیالم هم هست، برق نداریم، شبها که چراغ نفتی را خاموش می کنیم و در چوبی بدون شیشه را می بندیم...
چشم، چشم را نمی بیند.
✨💫✨
دیشب که هوا بسیار سرد بود و ما زیر کرسی گرمی خوابیده بودیم و در اطاق را از تو بسته بودیم، نصفه های شب از خواب بیدار شدم دیدم فوق العاده تشنه ام، هرچه فکر کردم که اگر از جا برخیزم و بخواهم آب بخورم، علاوه برآنکه بچه ها را لگد میکنم، معلوم نیست در آن تاریکی آب را پیدا کنم.
ضمنا حاج آقا من معتقدم که هر مشکلی را باید با امام زمان در میان گذاشت.
✨💫✨
لذا همان جا سلامی به حضرت عرض کردم و سپس گفتم آقاجان اگر ما هم برق می داشتیم، فورا انگشت را روی دکمه برق می گذاشتم اطاق روشن میشد، بچه ها را لگد نمی کردم، آب را پیدا می کردم و می خوردم، تشنگیم رفع میشد. چقدر خوب بود.
ناگهان دیدم حضرت بقیةالله ارواحنافداه کنار من ایستاده اند به من فرمودند: این پول را بگیر و به مسجد صاحب الزمان نزد "سیدحسن ابطحی" برو و این پول را به او بده و بگو برایت برق بکشد...
#حکایت
#امام_زمان
┄┅┅❅🟢⚪️🔴❅┅┅┄
🔰به کــانــال شیخ مهدی بپیوندید.
╔═🍃═══════════════╗
https://eitaa.com/sheikh_mhdi
╚═══════════════🍃═╝