همسر بنده هم طلبه است اکثر وقتش رو کار تبلیغی انجام میده که قاعدتاً پولی توش نیست و برای امرار معاش علاوه بر شهریه با تدریس و یه سری کارای دیگه نهایت ۶_۷ تومن درآمد داره اونم با پنج تا بچه 😅
البته میتونه تبلیغ رو بزاره کنار و پول دربیاره منتهی سر وظیفهای که به دوش خودش احساس میکنه کار تبلیغ رو انجام میده و از اولم باهام این موضوع رو مطرح کرد و من با علم به این موضوع بهش جواب مثبت دادم و البته همون موقع هم خواستگار پولدار داشتم
اما راستش سر اینکه میدونستم با ایمانه با ایشون ازدواج کردم و یقین داشتم که خدا روزی رسونه
جالبه با همین پول امرار معاش داریم و واقعا معنای برکت رو تو زندگیم درک میکنم و گاهی از یه جاهایی که اصلا فکرشم نمیکنیم خدا بهمون روزی میده
مثلا یه ماه اول برج پولمون تموم شد و به خدا گفتیم میدونیم که همیشه حواست بهمون هست اما واقعا موندیم این ماه چه جوری میخوای روزیمون رو جور کنی 😊
دو ساعت بعد یکی بهمون زنگ زد و گفت که چند سال پیش من یه چیزی رو به شما فروختم و اون موقع باهاتون گرون حساب کردم و الان پشیمونم و میخوام پولتون رو برگردونم
ما هر چی گفتیم ما حساب کتاب خریدامون رو داریم و اون رو هم به قیمت ازتون خریدیم قبول نکرد. از بس اصرار کرد بهش یه شماره کارت دادیم اونم مبلغ قابل توجهی رو برامون ارسال کرد و روزی اون ماهمون هم اینطور رسید یعنی اون ماهی هم که قرار بود سخت بگذره اینطور گذشت😊
خلاصه حساب کتاب روزی و برکت از دست ما خارجه و اگر به حرفش گوش بدیم خودش یه جوری و از یه راهی میرسونه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi