از نسل..... ♦️عالمی با یک نفر در بحث بود ♦️بحثشان پیدایش نسل بشر ♦️گفت عالم گفته در قرآن خدا ♦️خلق کردم نسلتان از یک نفر ♦️حضرت آدم وَ حواّ همسرش ♦️بعد از آن شد نسل آنها مستقر ♦️آن نفر اما نمی کرد این قبول ♦️دائما می گفت یک حرفی دگر ♦️حرف او این بود گفته داروین ♦️نسل از بوزینه داری ای پسر ♦️آدم و حواّ کجا بود ای عزیز ♦️مادرت بوزینه هست و هم پدر ♦️هرچه عالم گفت این منطق خطاست ♦️زیر بار حق نرفت آن خیره سر ♦️روی حرف باطلش اصرار کرد ♦️زد به پهنای درخت دین تبر ♦️تا گذشت از بحث آن ها مدتی ♦️باز عالم دید او را در گذر ♦️گفت احوال شما حال شما ♦️دارم از تو یک سوالی مختصر ♦️ای که می گفتی از آدم نیستی ♦️از نژاد خود به من دادی خبر ♦️کرده ای فکری برای نسبتت؟ ♦️تا شود اصل و نژادت جلوه گر؟ ♦️پس بیا نسبت و فامیل خودت ♦️را عوض کن تا ببالی بیشتر ♦️نام خود فامیل خود تغییر ده ♦️کن قبول از من برادر این نظر ♦️یا بکن بوزینه زاده شهرتت ♦️یا که میمون پور شو عزت بخر ♦️یا بکن فامیل خود عنتر نژاد ♦️ننگ آدم بودن از خاطر ببر 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════