همراهان عزیز شعر زیر جزء اولین سروده های بنده است. از کلیه اشکالات آن پیشاپیش عذرخواهی می کنم. و چون فعلا حال و مجال اصلاح نیست فقط به خاطر داستان زیبایش و مناسبت ایام شما را دعوت به خواندنش می کنم.؛ تربت خادم قبر علی یک شب به خواب مفتخر گشت و عیان دید آن جناب صورت زیبای مولا تا بدید صولت مولا بر او آمد پدید در سخن آمد علی با نوکرش گفت دستوری است از آن سر مکش صبح فردا یک جنازه آورند تاکه در اینجا به خاکش بسپرند لیکن او مردی بود بی دین و دون این دلم از دست او گردیده خون گو به فرمان علی آن بد سرشت حق ندارد خفتن اندر این بهشت راه ما وراه آن رسوا جداست راه رسوایان کجا وراه راست چون که خادم این سخن از او شنید ناگهان بر جست و از خوابش پرید صبح فردا بر در دروازه رفت بهر امر شاه پر آوازه رفت تا بگوید امر مولای حکیم خود به حمالان آن مرد رجیم مدتی آنجا نشست در انتظار تاببیند مرکب چوبین زار لیکن او هرقدرپرس وجونمود در میان واردان مرده نبود عاقبت هم خسته شد از جستجو در دلش شک و یقین در گفتگو با خود اندیشید پس مولا چه گفت گوشم آیا این درست از او شنفت سوی خانه رفت و در دل این سوال پس چه شد تابوت مرد بد سگال شب به خانه رفت و وقتی آرمید بازش آن آرام جانها را بدید گفت مولا امرتان کردم به گوش لیک ندیدم آنکه فرمودید دوش خود بفرمایید چرا آن بدشگون مرده اش نامد به شهر ما درون پس علی اینجا سخن آغاز کرد آن دهان پر گهررا باز کرد گفت حمالان او اندر رهند صبح فردا هم به اینجا می رسند چون که آنها در نجف پیدا شوند تو بدان مهمان خاص این درند هر کجای این سرا و خاک پاک می توانند مرده را دادن به خاک تو به فردا بهر استقبال او می روی و می شوی حمال او پس بدان مهمان ما بر دست توست ماهی ما ودرون شست توست خادم مولا که این نکته شنید یک سوالی در درونش شد پدید رو به مولا کردو گفت ای سرورم خود بگو علت که من خاک درم نه به آن راندن تو اورا از درت نه به خواندن آن عدو را در برت *(ای علی که جمله عقل ودیده ای) (شمه ای واگو از آنچه دیده ای) چون که خادم را سخن اینجا رسید این جواب از فاتح خیبر شنید گفت آنها گم نمودند راه ما سر در آوردند سپس از کربلا چون که مهمان حسینم گشته اند با غبار کربلا آغشته اند اندکی از تربت و گرد وغبار مانده براین مرده زارو نزار پس همین باشد دلیل لطف ما تاببینی تو زما حسن القضا آن که بر او خاک پاک کربلاست هرکه باشد عفو او بر ما رواست این غبار کربلایش شد شفیع نه شتا براو در اینجا بل ربیع این غبار کربلایش آبروست آبروی آبروداران ازوست پس به هر جایی که باشد میلشان دفن نمایند پیکر این مرده شان ........................................ اللهم ارزقنی شفاعت الحسین علیه السلام یوم الورود *این بیت متعلق به مولاناست در شعری که نبرد مولا علی و عمرو ابن عبد ود را تعریف می کند. ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════