📖 سلسله مباحث کتاب «قرة المهج فی زیارة ثامن الحجج» (علیهمالسلام) (۳۰)
🖋 تألیف: مرحوم آیت الله شیخ جواد کربلایی
🔺 چهارم: روايت شده از محول سجستانی كه چون مأمون حضرت امام رضا (عليهالسلام) را از مدينه به خراسان طلب كرد، حضرت به جهت وداع با قبر پيغمبر (صلیالله عليه وآله) داخل مسجد شد و مكرر با قبر آن حضرت وداع میكرد و بيرون میآمد و بر میگشت و در هر دفعه صدای مباركش به گريه بلند بود، من نزدیک آن حضرت رفتم و سلام كردم. جواب داد، سپس او را به اين سفر تحيت گفتم، فرمود: مرا زيارت كن از جوار جدم بيرون میشوم و در غربت میميرم و در پهلوی هارون دفن میشوم.
شيخ يوسف بن حاتم شامی در در النظيم فرموده كه: روايت كردند جماعتی از اصحاب امام رضا (عليهالسلام) كه آن حضرت فرمود: زمانیكه خواستم از مدينه به سوی خراسان بيرون
بيايم عيال خود را جمع كردم و امر كردم ايشان را كه بر من گريه كنند تا گريهی ايشان را بشنوم و دوازده هزار دينار بين ايشان تقسيم كردم و گفتم كه من هرگز بر نمیگردم، پس گرفتم ابوجعفر جواد را و به مسجد پيغمبر (صلیالله عليه وآله) بردم و دست او را بر كنار قبر گذاردم و او را به قبر چسباندم و حفظ او را به سبب رسول خدا خواستم و جميع وكيلان و حشم خود را به شنيدن و اطاعت فرمايش او امر كردم و اينكه مخالفت او را ننمايند و به ايشان فهمانيدم كه او قائم مقام من است.
و به نقل از سيد عبدالكريم بن طاووس روايت كرده است زمانیكه مأمون حضرت امام رضا (عليهالسلام) را از مدينه به خراسان طلبيد، حضرت از مدينه به سوی بصره حركت كرد و به كوفه نرفت و از بصره بر طريق كوفه به بغداد توجه فرمود و از آنجا به قم و داخل قم شد، اهل قم پيشواز آن حضرت آمدند و با هم در باب ضيافت آن حضرت مخاصمه میكردند و هر كدام ميل داشتند آن بزرگوار بر او وارد شود، حضرت فرمود كه: شتر من مأمور است هر كجا فرود آمد من آن جا وارد میشوم، پس آن شتر آمد تا در يک خانه خوابيد و صاحب خانه در شب آن روز در خواب ديده بود كه حضرت امام رضا (عليهالسلام) فردا ميهمان او خواهد بود، پس چيزی نگذشت كه آن محل مقام رفيعی گشت و در زمان ما مدرسهی معموره است.
ادامه دارد انشاءالله ...
@sheykh_javad