💠گوشه ای از خاطرات صحبت ها و نصایح ، مرحوم شیخ احمد کرباسی ، به نقل از کتاب دالان بهشت؛ قسمت اول
🔹تواضع، بالا برندۀ انسان؛
اگر برای خدا تواضع کردی آن وقت کم کم خدا هم تو را بالا می برد. وقتی تواضع در تو ثابت و نافذ شد، آن وقت رو به سوی بالا حرکت می کنی. خدا این طور خواسته و کاریش هم نمی توان کرد. آدمِ متواضع، رفعت پیدا می کند. رویّۀ مرحوم پدرم این بود که همیشه در قسمت پایین مجالس می نشست. همین که وارد مجلس می شد به جای این که کنار اشراف بنشیند، یک جایی قسمت پایین مجلس کنار مردم پیدا می کرد و سر خود را پایین می انداخت و می رفت همان جا می نشست.
درختی که میوه دار است سرش پایین است، ولی سرو را ببینید که همیشه سرش بالاست، هیچ میوه هم ندارد.
🔸خاطره ایی از زبان شیخ احمد کرباسی
ترک کردن هوای نفس
عالِمی بود به نام شیخ حسن؛ خیلی اهل حال و معنویّت بود. می خواست هوای نفس خود را ترک کند. زمانی او را دیدند که مقداری نان و ارده شیره خریده، کناری نشسته، با خود می گوید:«حسنَک؛ ارده شیره را دوست داری، امّا آن را به تو نمی دهم».
گذشتگان این طور ترک هوای نفس می¬کردند. ریاضت می کشیدند، امّا به صورت صحیح؛ یعنی از آن چه هوای نفسشان طلب می کرد دوری می کردند و نفس را سرکوب می کردند. جوان ها باید تا دیر نشده و نیروی جوانی را از دست نداده¬اند تا می توانند نفس را تضعیف و در عوض، ایمان را در خود محکم کنند.
🔹لهو و لعب بودن دنیا و خیالی بیش نبودن آن
وقتی پا از این جهان فرا می گذاری می بینی هرچه در دنیا اتّفاق می¬افتاده همه سایه و معلولِ عوالم مافوق است و دنیای دَنی از خود هیچ ندارد. چه طور از کنار سایه می گذری؟ همان طور هم از دنیا بگذر. بعد از این گذر، ذواتِ پایدارتر را می بینی و از آن ها هم می گذری و آن وقت، ذاتی لایَزال برایت رخ می نماید که هیچ موت و زَوالی در او حاصل نمی شود. هم نشینی با او لذّتی دارد که بیشتر از مجالست با همۀ عالَم است. اوست که همه را راهبری می کند و از خویش می-راند و به سوی خود باز می گرداند.
🔸دورکردن محبّت دنیا از دل
پُر آفات بودن داراییِ دنیا و ناچیزبودن آن ؛
امیر مومنان علی(ع) حاکم کوفه شمشیر خود را برداشته، سوار بر شتر شد و خطاب به همۀ مردم عالَم فرمود:« مردم! بدانید اگر علی از این دیار برود و چیزی غیر از این شتر و شمشیر به همراه داشته باشد خیانت کار است».
ببینید! اگر امیرمؤمنان(ع) این¬طور از دنیا فاصله می گیرد، برای این نیست که می¬خواهد تظاهر به زهد و تقوا کند، بلکه برای این است که حقیقتاً دنیا مطلوبِ بالذّات نیست و باید از آن حَذر نمود، و گرنه اگر حضرت اراده کند می تواند تمام عالَم را طبق دلخواهش عوض کند، یا آن را پُر از دُرّ و جواهر کند، ولی حقیقتاً حضرت از دنیا و مافیها دوری می کند؛ چون می داند که عالَمِ طبیعت، سایه ای بیش نیست.
🔹بدترین زمانه
در این هشتاد سالی که عمر کرده ام زمانی بدتر از زمانِ الان ندیده ام. الان مردم برای اندک چیزی آبروی خود را می ریزند. الان همه چیز شده پول و خدا جایگاهی در میان مردم ندارد، اگر هم دارد فقط در لفظ است و بس. می گوییم: خدا داریم، امّا در حقیقت نداریم. خدا فقط در کلام است و بس. الان دیگر نه دین مانده و نه عزّت. باید به فکر بود و ایمان را بالا بُرد. درون را عوض کرد. فرصت کم است و راه دراز...
🔸سختیِ کارِ امام جماعت
کسی که بخواهد امام جماعت دیگران بشود مسئولیّت سنگینی را باید متحمّل شود؛ هم از نظر دنیا و هم از نظر آخرت.
چنان چه به مسجدی رفتید و حبِّ دنیا و حبِّ تعارفات مردم، شما را گرفت، برای مدّتی آن مسجد را رها کنید تا آن حبّ از دل شما بیرون برود. کاری بکنید که امامت شما محضاً لله باشد. در این صورت منفعت کرده اید، وگرنه اگر برای مردم باشد فایده ای به حالتان ندارد.
🔹مراقب بودن حقُّ الله و حقُّ الناس؛
بدان که حقُّ الناس را خدا سخت تر از حقُّ الله می بخشد. بنابر این، همۀ حقوق را در حدّ توان جبران کن. چه بسا به خاطر همان حقُّ الله سال ها گرفتار باشی و راه نجات نداشته باشی. بعضی در برزخ سال های طولانی گرفتار می شوند و کسی هم نیست آن ها را نجات دهد به خاطر کمی حقُّ الله یا حقّ الناس. حقوق دیگران را در همین دنیا جبران کن تا فردا گرفتار نباشی. بهشتِ بدون دردسر در گرو عمل صالح و نداشتن گناه است. حالا آیا پروندۀ ما صاف و پاک است؟
🔸ذکرِ پدر حاج شیخ احمد
مرحوم پدرم(شیخ حسن کرباسی)همیشه این ذکر بر زبانش جاری بود:« سبحانالله و الحمد لله و لا اله الّا الله و الله اکبر، لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین فاستَجبنا له و نجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ و کذلک نُنجی المؤمنین».
@shia12t