....مجلس عروسی 🔶مرحوم آیت‌الله شیخ حسنعلی نجابت نقل می‌کند: آیت‌الله خویی به من چنان علاقه‌ای داشتند که بهترین عباهایی که برای ایشان از سوریه هدیه می‌آوردند، به من هدیه می‌کردند. . 🔶وقتی که من پس از مدتی همسر اختیار کردم، شرایط طوری بود که نتوانستم مجلس عروسی مفصلی بگیرم. . 🔶آقای خویی در جلسه‌ای از من گله کردند که ازدواج می‌کنی و ما را دعوت نمی‌نمایی؟ . 🔶من با پول آن زمان طلبگی، مجلس کوچکی راه انداختم و آیت‌الله خویی و تعدادی دیگر را دعوت کردم و ایشان هم احسان کردند و به مجلس تشریف آوردند. . 🔶حضرت استاد می‌فرمودند که من برای آن مجلسی که قرار بود آقای خویی تشریف بیاورند، با توجه به آن‌که فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم، با پور شهریه طلبگی، هندوانه بزرگی خریده و آن را در سردابی گذاشته بودم که کاملا خنک شود؛ اما در مجلس، متوجه شدم که آقای خویی از خوردن آن هندوانه پرهیز می‌کند و وقتی هم هندوانه را به ایشان تعارف می‌کنم، طفره می‌روند. . 🔶پس از پایان مجلس، وقتی دیگران رفتند و ایشان هم قصد خداحافظی داشتند، به صورت گلایه و به طور خصوصی، موضوع هندوانه را با ایشان در میان گذاشتم و علت تناول نکردن ایشان را جویا شدم. . 🔶پس از کمی طفره رفتن، فرمودند: تابستان امسال من هنوز نتوانسته‌ام که برای اهل خانه خویش هندوانه بخرم؛ لذا خلاف مروت دیدم که در حالی که هنوز خانواده‌ام هندوانه نخورده‌اند، من از هندوانه شما تناول کنم. پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh1