با جوهر اشکم به روی صفحه دل با چشم گریان می نویسم چشم به راهم عمری سر کویت نشستم تا بیایی ای شاه شاهان می نویسم چشم به راهم هستم کویر مستمند چشم هایت ای ابر باران می نویسم چشم به راهم از دوری رویت فراوان درد دارم دلخوش به درمان می نویسم چشم به راهم از پا در آمد جان نثارت کی میایی با داغ هجران می نویسم چشم به راهم پشت در میخانه ات یاهو کشانم ساقی مستان می نویسم چشم به راهم جانم به لب آمد ولی جانان نیامد در کوی جانان می نویسم چشم به راهم @shia_poem