قسمت هایی از نامه مُفَصَل عمر بن خطاب به معاویه میباشد که در آن ظلم و ستم نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را تشریح کرده
▪️..فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا ..
🔸عمر بن خطاب میگوید: (حضرت) فاطمه سلام الله علیها، نمیگذاشت در را باز کنم و این ، مرا عصبانیتر می کرد ... تازیانه (شلاق) را از قنفذ لعنة الله علیه گرفتم به دستان او زدم ، درد کشید صدای ناله و گریه او را شنیدم نزدیک بود دلم برای او بسوزد و برگردم که کینه های (امیرالمومنین) علی سلام الله علیه، را به یاد آوردم و به یاد فریبکاری (حضرت رسول) محمّد صلی الله علیه و آله، و جادوی او افتادم پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد ...
📚بحارالأنوار جلد۳۰ صفحه۲۹۳ _۲۹۴