یکی از مطالب زیبای زنده یاد دکترعلی شریعتی در باره امام حسین(ع)، تبیین شخصیت های حاضر در واقعه کربلاست.
او می گوید:
در حادثه کربلا با سهنمونه روبروی میشویم.
اول: حسین
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میستد.
خودش و فرزندانش میشوند.
انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن دهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سر حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر میبرد.
بی آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که میخواهد میرسد
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز۸محرّم در نظر است.
خدا هم را میخواهد هم خرما را،
هم دنیا را میخواهد هم آخرت را.
هم میخواهد حسین راضی کند هم یزید را.
هم امارتِ کوفه را میخواهد، هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچ چیز از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
*
ما آدمهای معمولی راستش نه جرات و اراده شدن قدرت حسین شدن را داریم، نه و ابزارهای یزید را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...