علم الهدی:
#علی_شناسی
☘ یهودی بود. شنیده بود که خدا عالم را زیر دست پیامبر قرار داده است. اما می دید زندگی محمد و دخترش(ع) مثل فقرا است. نه مثل زندگی پادشاهان پر از تجملات.
🌿 دلش می خواست بداند حق چیست؟
دنبال کسی می گشت تا پاسخ بگیرد. از میان اطرافیان و یاران محمد(ص)، علی (ع) را جور دیگری می دید.
☘در کوچه ای رفت مقابل علی (ع) و گفت:
- با تو حرف دارم. صبر کن.
🌴علی (ع) حس و حالش را که دید همان جا کنار کوچه نشست. می خواست یهودی با آرامش حرفش را بزند.
🌿مرد هم نشست و گفت:
- مگر پسرعمویت نمی گوید حبیب خداست و از طرف او آمده؟ پس چرا از خدا نمی خواهد فقر و نداری تان تمام شود؟
🌴علی (ع) سکوت را شکست:
- خدا بندگانی دارد که اگر از خدا بخواهند دیوار را برایشان طلا می کند.
☘مرد یهودی در چشمان علی (ع) حقیقتی دیگر می دید. نگاهش از چشمان او به دیوار رسید؛ دیوار طلا شده بود و می درخشید.
دهانش باز ماند و چشمانش تنها توانست از خیرگی طلا کنده شود و در چشمان درخشان علی (ع) آرام بگیرد.🙂
🌴- متوجه شدی؟
🌿متوجه شده بود. از صدر تا ذیل را یکجا خوانده بود. دست علی (ع) را گرفت.
حق با علی(ع) است. مسلمان شد.
🔹 بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۲۵۸.
⭕️ آشکار است؛ نشانه ها را می گویم.
خدا که نمی خواهد تو را در تاریکی گمراهی ها رها کند.
هزاران دلیل روشن...
یهودی دنبال خدا و بنی خدا بود... تاریخ قدیم و جدید، نشانه های آشکار بسیار دارد.😊
#بخواهی_بهانه_بیاوری_نمیتوانی_ایمان_بیاوری!